خفقان

سرویس‏هایی نظیر وبلاگ‏دهی که امروزه و معمولن رایگان در اختیار کاربران اینترنت قرار می‏گیرد (به ویژه وبلاگ‏دهندگانی که از قوانین جوامع آزاد پیروی می‏کنند)، اتفاق خجسته‏ایست برای ما ایرانیانی که در چنین خفقانی به سر می‏بریم. در بوجود آمدن این خفقان دو عامل ایفای نقش می‏کنند: یکی حکومت و دیگری مردم.


بسیاری عامل دوم را در نظر نمی‏گیرند. واقعیت این است که اختناق می‏تواند هم نتیجه عملکرد یک حکومت مستبد باشد و هم حاصل فرهنگ بد مردم یک مجموعه. سهمی که مردم در برقراری اختناق در یک جامعه دارند، می‏تواند با میزان عملکرد یک نظام دیکتاتوری برابری کند و حتا بیشتر هم باشد. چراکه هرچند در ایجاد این شرایط، یک حکومت دیکتاتوری از نظر کیفی برتری دارد (منظور ابزارها و تکنولوژی‏هایی‏ست که از آن بهره می‏برد) اما دامنه عملکرد مردم نیز قابل مقایسه با افراد محدودی که حکومت برای این منظور در اختیار دارد، نیست. شاید حکومت قادر به نظارت بر مردم در بسیاری مکان‏ها و زمان‏ها باشد اما در بسیاری موارد این مردم‏اند که بر یکدیگر نظارت دارند و اگر در این میان از فرهنگی نیکو و شایسته برخوردار نباشند و احترام به یکدیگر و آزادی عقیده و بیان در فهرست ارزش‏های آن‏ها جایی نداشته باشد، فضایی مسموم تولید می‏شود که مسبب آن خود مردم هستند.


در مورد ایران ما وضع به همین ترتیب است. درست است که جمهوری اسلامی دانشگاه‏ها، خیابان‏ها و بسیاری از مراکز عمومی‏ را در دایره کنترل خود نگه می‎‏دارد و در همین محیط اینترنت توانسته از حربه‏ای با عنوان فیلترینگ استفاده ‏کند و نیز درست است که در طول حیاتش با کوچکترین مخالفتی با قاطعیت تمام برخورد کرده و در پی آن فضایی خفقان‏آور را بوجود آورده است، اما در موارد بسیاری این خفقان نه در دایره کنترل حکومت، که در پهنه فرهنگ بد ما ایرانیان قرار دارد. به عبارت دیگر بخشی از اختناق حاکم بر جامعه ما، معلول فرهنگ زشت و بد مردم همین جامعه است؛ فرهنگی که ریشه در سرشت مردمش دارد.


تا هنگامی که صرفن بخاطر ابراز عقیده‏ای مخالف با سایرین، پیش از آنکه توسط افراد حکومتی بازخواستی صورت گیرد، باید از جانب مردم مورد شماتت، توهین و تحقیر قرار گرفت و حتا امنیت خود را در مخاطره دید، تا وقتی هستند خانواده‏هایی که در بسیاری امور زندگی حق انتخاب را از فرزندانشان سلب می‏کنند و تا هنگامی که قریب به اتفاق مردم معنی کامل و واقعی حقوق بشر را درک نمی‏کنند و احترام به حقوق هم‏نوع در این جامعه نهادینه نشده است، خفقانی وجود دارد که بانیان آن فقط مردم هستند.




27 تیر 2569

۵ نظر:

مریم گفت...

مرتضای بسیار عزیز
با درود فراوان
نخست خوشحالی ام را از بابت تارنمای تازه ات صمیمانه ابراز می دارم و اینکه می بینم باردیگر و مقتدرانه به این عرصه بازگشته یی.
امید که همچنان در این مسیر پیروز و پایدار باشید.
بهترین ها را برای تان آرزومندم.
پیوندتان ویرایش شد.
شادزی برقرار باشید.

مریم گفت...

مرتضای عزیز
در مورد خفقان و ابزارهای اعمال زور همانگونه که اشاره کردید ارتباط عمیقی میان حاکمان تمامیت خواه و مردمی که بعضن ناخواسته مروج همین تفکرات منجمد و دیکتاتور منشانه حاکمان هستند وجود دارد.
حکایت ملتی که زور و اجبار را می پذیرد و تن می دهد با آن حاکمان دیکتاتور مثال شمشیر دو لبه یی است که انسان های آزادی خواه و آرمان گرا مقابله با آن را دشوار می بینند. سرنگون کردن دیکتاتوری شاید به مراتب آسان تر از پاکسازی لایه های آلوده فرهنگ یک جامعه دیکتاتور زده باشد.
نوشتارتان بسیار زیبا بود.

نوشین گفت...

ما بر سرمان دو دیکتاتور حاکم هست:
یکی دولت که قوانینش هم الهی هست و این قوانین هم 1400 سال پیش در قبیله قریش بدست یک عربی که از میان راهزنان بلندشده بود بسته شده است
و دوم دیکتاتورهای خانگی که این دیکتاتورهای خانگی هم دل و قرار و اطلاعاتشون باز برمیگرده به همان قوانین اسلامی 1400 سال پیش قبیله قریش و اکنون 1400 سال گذشته است و ما با این احکام باید زندگی کنیم و خودمان را هم وفق دهیم یا حمال بشویم و سعیه صدر داشته باشیم!!
سعیه صدر داشتن هم یعنی عمر و جوونی و ارزشهاتو بده و ببازش در راه گردن دارهای مملکت و خانگی

مسعود گفت...

درود

متاسفانه باید بگم بر خلاف عقیده و گفته بسیاری که هندونه زیر بغل جامعه ایران میذارن جامعه ما هنوز آمادگی و ظرفیت و فرهنگ دموکراسی رو نداره. ما هنوز خانواده های ایرانی رو به صورت دیکتاتوری می بینیم که به بچه میگن خفه شو و اگه حرف بزنی بی احترامی به بزرگتره.
پیش از جمهوری آخوندی یکم وضع بهتر بود و داشتیم یواش یواش شعور دموکراتیک پیدا می کردیم ولی با جمهوری اسلامی برگشتیم به دوران قاجار.
قتلهای ناموسی تو کشور ما رخ میده و تازه دولت هم حمایت میکنه.

پیروز باشی

نوشین گفت...

لطفا" آدرس من را در پیوندهایت ویرایش کن

عکس روی جلد مجله تایم / نتیجه طرفداری شدید طالبانها از فرامین اسلام و گوش کردن آنها به دیدگاه علی در مورد زنان که میگوید: زنان ناقص العقل و ناقص الایمان و ناقص البخت و ناقص ال همه چیز هستند!!
ما زنها ناقصیم
الناقصو من ال اینطوری شدن
عربیشو گفتم تا اعراب و معربین ایرانزاده خوششان بیآد